شماره ٢٧١: نيست ممکن هر که تنها شد حضورش کم شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
نيست ممکن هر که تنها شد حضورش کم شود
گوشه عزلت بهشتى نيست حورش کم شود
رتبه آزادگى بالاترست از بندگى
هر که فهميده است، در دولت غرورش کم شود
سالک افسرده فانى مى شود پيش از وصول
روزى خاک است هر سيلى که زورش کم شود
در سبک مغزان اثر کمتر کند رطل گران
نيست هر کس را شعوري، چون شعورش کم شود؟
در طلب چون صبح عالمتاب هرکس صادق است
نيست ممکن قرص خورشيد از تنورش کم شود
بجز پرشور جنون لنگر نمى گيرد به خود
کى ز سنگ کودکان ديوانه شورش کم شود
از فروغ عاريت بگذر که مه با آفتاب
مى شود نزديکتر چندان که نورش کم شود
از کهنسالى نمى گردد ملايم آسمان
تا کمان حلقه است هيهات است زورش کم شود
هر که داغ لاله رخسارى برد با خود به خاک
نيست ممکن روشنى از خاک گورش کم شود
نشأه گفتار صائب گشت در پيرى زياد
مى شود پرزورتر چون باده شورش کم شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید