شماره ١٩٢: نقش پردازان ميسر نيست تصويرش کنند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
نقش پردازان ميسر نيست تصويرش کنند
ساده لوح آنان که مى خواهند تسخيرش کنند
چون شرر از سنگ آسان است بيرون آمدن
واى بر آن کس که از حيرت زمين گيرش کنند
غافلى از حال دل، ترسم که اين ويرانه را
ديگران بى صاحب انگارند و تعميرش کنند
بال اقبال هما را بهر دور انداختن
گر به دست اهل دل افتد پر تيرش کنند
نعمت الوان عالم را کند خون در جگر
هر فقيرى کز قناعت چشم و دل سيرش کنند
رحم کن بر خود، زبان شکوه ما را ببند
مى شود معزول هر عامل که تقريرش کنند
خط آزادى بود مشق جنون در ملک عشق
هر که عاقل مى شود اينجا به زنجيرش کنند
کشتگان را ز خط تسليم سر پيچيدن است
گر نگاه کج زبيتابى به شمشيرش کنند
کودکى کز جود بى بهره است در مهد زمين
خون خود را مى خورد طفلى چو هم شيرش کنند
اين جواب آن غزل صائب که مى گويد ملک
بال جبريل ار به دست افتد پرتيرش کنند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید