شماره ١٦٧: غارت صبر از دلم آن آتشين رو مى کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
غارت صبر از دلم آن آتشين رو مى کند
گرمى خورشيد گل را مفلس بو مى کند
چشم مجنون بس که از وحشى نگاهان پر شده است
چشم ليلى را خيال چشم آهو مى کند
آن که چون شبنم زگل بالين و بستر ساختى
اين زمان چون غنچه بالين را ز زانو مى کند
چشم ميگونى که من زان باده پيما ديده ام
درد مى را در قدح بيهوشدارو مى کند
چون صبوحى کرده در گلشن درآيى عندليب
خرده گل را سپند آن گل رو مى کند
حرف پهلودار اگر از خط چنين سر مى زند
رفته رفته کار را با زلف يکرو مى کند
صائب از بخت سياه خود ندارم شکوه اى
هر چه با من مى کند آن خال هندو مى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید