شماره ١٢١: جلوه اى سرکن که خون از چشم بلبل سر کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
جلوه اى سرکن که خون از چشم بلبل سر کند
اشک شبنم بى حجاب از ديده گل سر کند
مى توان بر تيرباران ملامت صبر کرد
کو جگردارى که با تيغ تغافل سر کند؟
پرده خود پيش هر ناشسته رو نتوان دريد
بلبل ما گريه را در دامن گل سر کند
مى دهد ياد از سواد هند فيل مست را
پيش دل هر کس حديث زلف و کاکل سرکند
لنگر بيتابى دريا نمى گردد گهر
عشق هيهات است با صبر و تحمل سر کند
خيره چشمى بين که پيش عارض گلرنگ او
شبنم ناديده، حرف از دفتر گل سرکند
مى توان در پرده شب حال خود بى پرده گفت
صبر آن دارم که خط زان روى چون گل سر کند
فتنه ها زير سر تيغ زبان خوابيده است
واى بر آن کس که حرفى بى تأمل سر کند
خضر را از لوح دل چون زنگ مى بايد زدود
هر که خواهد راه صحراى توکل سر کند
پيش ديوانهاى صائب بلبل رنگين سخن
شرم بادش گر سخن از دفتر گل سر کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید