شماره ٩١: پاى رفتن از حريم او کجا دارد سپند؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
پاى رفتن از حريم او کجا دارد سپند؟
در تماشاگاه او پا در حنا دارد سپند
گر بر آرد عشق دود از خرمن ما گو برآر
چون خليل از شعله باغ دلگشا دارد سپند
بيقراران را نظر بر منتهاى مطلب است
تا در آتش نيست، آتش زير پا دارد سپند
در حريم عشق عالمسوز خاموشى است باب
دور مى گردد ز آتش تا صدا دارد سپند
بى محابا سينه بر درياى آتش مى زند
در نظر حسن گلوسوز که را دارد سپند؟
جستن از دام گرهگير تعين سهل نيست
خرده جان بهر آتش رو نما دارد سپند
بر لب ما مهر خاموشى زدن انصاف نيست
در بساط زندگانى يک نوا دارد سپند
سالها شد بستر و بالين ز آتش کرده ايم
اينقدر سامان خوددارى کجا دارد سپند؟
پيش ما کز آتشين رويان جدا افتاده ايم
لذت آواز پاى آشنا دارد سپند
اختيارى نيست صائب اضطراب ما زعشق
پيش آتش چون دل خود را بجا دارد سپند؟
تا نسوزد پاک، هيهات است صائب وا شود
عقده اى در دل کز اين وحشت سرا دارد سپند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید