شماره ٧٤: ناله اى گيراتر از چنگ عقابم داده اند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
ناله اى گيراتر از چنگ عقابم داده اند
گريه اى سوزانتر از اشک کبابم داده اند
از زر و سيم جهان گر دست و دامانم تهى است
شکر لله درد و داغ بى حسابم داده اند
سالها ته کرده ام زانو در آتش همچو زلف
تا به کف سر رشته اى از پيچ و تابم داده اند
خورده ام صد کاسه خون از دست گلهاى چمن
تا چو شبنم ره به بزم آفتابم داده اند
گومکن نازک به من بالين مخمل پشت چشم
کز سر زانوى خود بالين خوابم داده اند
شيوه من نيست چون گردنکشان استادگى
سر چو موج از خوش عنانى در سرابم داده اند
يک جهان لب تشنه را بر من حوالت کرده اند
مشت آبى گر زدريا چون سحابم داده اند
سايل مغرورم، از قسمت ندارم شکوه اى
گشته ام ممنون به تلخى گر جوابم داده اند
گريه خونين زخرسندى شراب من شده است
تکيه گر بر روى آتش چون کبابم داده اند
پرده شرم است سد راه، ورنه گلرخان
رخصت نظاره زان روى نقابم داده اند
کرده اند ايمن زبيداد غلط خوانان مرا
جا اگر بر طاق نسيان چون کتابم داده اند
با دهان خشک قانع شو که من مانند تيغ
غوطه در خون خورده ام تا يک دم آبم داده اند
تا قيامت پايم از شادى نيايد بر زمين
رخصت پابوس تا همچون رکابم داده اند
آب حيوان را کند همکاسه بد ناگوار
تنگ ظرفان توبه صائب از شرابم داده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید