شماره ٣٦: از تماشايى صفاى روى جانان کم نشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
از تماشايى صفاى روى جانان کم نشد
عالمى گل چيد و برگى زين گلستان کم نشد
گرچه ذرات جهان را چشم بينش آب داد
قطره اى از چشمه خورشيد تابان کم نشد
کاسه اهل کرم خاکى نمى گردد ز جود
ماه نو شد بدر و نور مهر تابان کم نشد
لنگر بيتابى دريا نمى گردد گهر
شورش اهل جنون از سنگ طفلان کم نشد
کام ما را خنده پنهان او شيرين نکرد
ز آب گوهر تلخى درياى عمان کم نشد
در همه روى زمين يک گردن بى طوق نيست
حلقه اى هر چند ازان زلف پريشان کم نشد
عاشق از پاس ادب در وصل هجران مى کشد
حسرت طوطى زقرب شکرستان کم نشد
اين جواب آن غزل صائب که نصرت گفته است
شد جهان پرشور و گردى زان نمکدان کم نشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید