غزل شماره ۷۶۸

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر يار چنين سرکش و عيار نبودى
حال من بيچاره چنين زار نبودى
گر عشق بتان خنجر هجران نکشيدى
در روى زمين خوشتر ازين کار نبودى
از شادى من خلق جهان شاد شدندى
گر بر دل من بار غم يار نبودى
از باده من خلق جهان مست بدندى
در روى زمين يک تن هشيار نبودى
گر يار گذر بر سر بازار نکردى
هنگامه ما بر سر بازار نبودى
هر زاهد خشکى نفس از عشق زدندى
گر يار چنين سرکش و خونخوار نبودى
زلف تو اگر دعوت کفار نکردى
امروز کس لايق زنار نبودى
گر يار نمودى رخ خود را به همه خلق
اندر دو جهان همدم عطار نبودى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید