غزل شماره ۷۱۱

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى ذره اى از نور تو بر عرش اعظم تافته
از عرش اعظم در گذر بر هر دو عالم تافته
آن ذره ذريت شده خورشيد خاصيت شده
سر تا قدم نيت شده بر جان آدم تافته
اولاد پيدا آمده خلقى به صحرا آمده
پس بى محابا آمده بر بيش و بر کم تافته
يک موى تو در صبحدم بر گاو و آهو زد رقم
مشک است يا عنبر بهم موى تو بر هم تافته
بر عاشقان روى تو بر ساکنان کوى تو
در پرتو يک موى تو کارى است معظم تافته
عکس رخت از نه فلک بگذشته تا پشت سمک
بى واسطه بر يک به يک نورى مسلم تافته
گه جان پر اسرار را کرده فدا ديدار را
گاهى دل عطار را عشقت به يک دم تافته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید