غزل شماره ۶۶۴

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عشق تو در جان من اى جان من
آتشى زد در دل بريان من
در دل بريان من آتش مزن
رحم کن بر ديده گريان من
ديده گريان من پرخون مدار
در نگر آخر به سوز جان من
سوز جانم بيش ازين ظاهر مکن
گوش مى دار اين غم پنهان من
درد اين بيچاره از حد درگذشت
چاره اى ساز و بکن درمان من
خود مرا فرمان کجا باشد وليک
کج مکن چون زلف خود پيمان من
هرچه خواهى کن تو به دانى از آنک
زاريى باشد نه فرمان زان من
جان عطار از تو در آتش فتاد
آب زن در آتش سوزان من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید