غزل شماره ۶۴۱

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نيست ره عشق را برگ و نوا ساختن
خرقه پيروز را دام ريا ساختن
دلق و عصا را بسوز کين نه نکو مذهبى است
از پى ديدار حق دلق و عصا ساختن
مرغ دلت را که اوست مرغ هوا خواه دوست
لايق عشاق نيست صيد هوا ساختن
از فلک بى قرار هيچ نياموختن
در طلب درد عشق پشت دوتا ساختن
مفلس اين راه را سلطنت فقر چيست
برگ عدم داشتن راه فنا ساختن
بر سر ميدان عشق در خم چوگان دوست
دل به صفت همچو گوى بى سر و پا ساختن
کار تو در بند توست کار بساز و بيا
پيش برون کى شود کار ز ناساختن
زخم خور ار عاشقى زانکه پديدار نيست
خستگى عشق را هيچ دوا ساختن
تا دل عطار را درد و دوا شد يکى
نيست جز او را به عشق مدح و ثنا ساختن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید