غزل شماره ۶۳۵

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى روى تو شمع تاج داران
زلف تو طلسم بى قراران
اعجوبه زلف خرده کارت
اغلوطه ده بزرگواران
از عکس جمال جان فزايت
خورشيد و قمر ز شرمساران
در پيش رخت پياده گشته
از بهر سجود شهسواران
چون تو به کمال رخ نمايى
ناقص گردند اختياران
يک ذره غم تو خوشتر آيد
از نقد حضور غمگساران
بيکاره بمانده اند جمله
در شيوه تو شگرف کاران
در راه تو نام و ننگ بازند
از ننگ وجود نامداران
از نرگس توست نيست از مى
مخمورى چشم پر خماران
گر جان به طلسم زلف بردى
بر جان نکنند تيرباران
تو دشمن جان دوستانى
با تو چه کنند دوستداران
اندک سوى من نگر اگرچه
بسيار شدند خواستاران
تا چند ز گوهر وصالت
نوميد شوند اميدواران
در ده مى صاف وصل يکبار
تا باز رهند دردخواران
عطار ز يک گل وصالت
بلبل گردد به نوبهاران



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید