غزل شماره ۶۱۸

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اکنون که نشانه ملاميم
وانگشت نماى خاص و عاميم
تا کى سر نام و ننگ داريم
زيرا که نه مرد ننگ و ناميم
در شهر ندا زنيم و گوييم
معشوقه خويش را غلاميم
هم نام به باد داده هم ننگ
واندر طلب نشان و ناميم
ليکن شب و روز در خرابات
با رود وسرود و نقل و جاميم
واجب نبود نگار ديدن
زيرا که به کار ناتماميم
ديوانه نه ايم حاش لله
با عقل و هدايت تماميم
نيکوست وصال يار با فال
زيرا که درين چنين مقاميم
عطار وجود خود برون نه
چون دانستى که ناتماميم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید