غزل شماره ۵۶۶

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زهره ندارم که سلامت کنم
چون طمع وصل مدامت کنم
گرچه جوابم ندهى اين بسم
چون شنوى تو که سلامت کنم
چون نتوانم که به گردت رسم
گرد به گرد در و بامت کنم
مرغ تو حلاج سزد من کيم
تا هوس حلقه دامت کنم
خاک شدم تا نفس خويش را
هم نفس جرعه جامت کنم
گر به حسامم بکشى نقد جان
پيشکش زخم حسامت کنم
نيست مرا دل وگرم صد بود
سوخته وعده خامت کنم
يک شکرت خواسته ام گفته اى
مى طلبم باز که وامت کنم
گر چه حلال است تو را خون من
گر ندهى بوسه حرامت کنم
چون همه خوبى جهان وقف توست
گنگ شدم وصف کدامت کنم
خطبه جانم چو به نام تو رفت
سکه تن نيز به نامت کنم
نى که تنى نيست دو من استخوانست
پيش سگ کوى غلامت کنم
مشک جهان گر همه عطار داشت
وقف خط غاليه فامت کنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید