غزل شماره ۵۲۶

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بى تو نيست آرامم کز جهان تو را دارم
هرچه تو نه اى جانا من ز جمله بيزارم
همچو شمع مى سوزم همچو ابر مى گريم
همچو بحر مى جوشم تا کجا رسد کارم
يا ز دست هجر تو جاودان به پاى افتم
يا ز جام وصل تو قطره اى به دست آرم
از تو گر وصال آيد قسم من وگر هجران
هرچه از تو مى آيد من به جان خريدارم
من نه آن کسم جانا کز وصال تو شادم
يا ز بيم هجرانت هيچ گونه غم دارم
هجر و وصل زان توست هرچه خواهيم آن ده
لايق من آن باشد کاختيار بگذارم
نقطه اى است جان من هر دو کون گرد وى
من به گرد آن نقطه دايما چو پرگارم
بسکه همچو پرگارى گرد پاو سر گشتم
چون بتافت آن نقطه محو کرد پندارم
چون نماند پندارم من بماندم بى من
نيست آگهى زانگه ذره اى ز عطارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید