غزل شماره ۵۱۰

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا چشم باز کردم نور رخ تو ديدم
تا گوش برگشادم آواز تو شنيدم
چندان که فکر کردم چندان که ذکر گفتم
چندان که ره سپردم بيرون ز تو نديدم
تا کى به فرق پويم جمله تويى چگويم
چون با منى چه جويم اکنون بيارميدم
عمرى به سر دويدم گفتم مگر رسيدم
با دست هرچه ديدم جز باد مى نديدم
فرياد من از آن است کاندر پس درم من
دربسته ماند بر من وز دست شد کليدم
عطار را به کلى از خويشتن فنا کن
چون در فناى عشقت ذوق بقا چشيدم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید