غزل شماره ۱۴۱

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى بى نشان محض نشان از که جويمت
گم گشت در تو هر دو جهان از که جويمت
تو گم نه اى و گمشده تو منم وليک
تا يافت يافت مى نتوان از که جويمت
دل در فناى وحدت و جان در بقاى صرف
من گمشده درين دو ميان از که جويمت
پيدا بسى بجستمت اما نيافتم
اکنون مرا بگو که نهان از که جويمت
چون در رهت يقين و گمانى همى رود
اى برتر از يقين و گمان از که جويمت
در بحر بى نهايت عشقت چو قطره اى
گم شد نشان مه به نشان از که جويمت
تا بود که بويى از تو بيابد دلم چو جان
بيرون شد از زمان و مکان از که جويمت
در جست و جوى تو دلم از پرده اوفتاد
اى در درون پرده جان از که جويمت
عطار اگرچه يافت به عين يقين تورا
اى بس عيان به عين عيان از که جويمت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید