غزل شماره ۴۹

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مرا در عشق او کارى فتادست
که هر مويى به تيمارى فتادست
اگر گويم که مى داند که در عشق
چگونه مشکلم کارى فتادست
مرا گويد اگر دانى وگرنه
چنين در عشق بسيارى فتادست
اگر گويم همه غمها به يک بار
نصيب جان غمخوارى فتادست
مرا گويد مرا زين هيچ غم نيست
همه غمها تو را آرى فتادست
چو خونم مى بريزى زود بشتاب
که الحق تيز بازارى فتادست
مرا چون خون بريزى زود بفروش
که بس نيکم خريدارى فتادست
مرا جانا ز عشقت بود صد بار
به سربارى کنون بارى فتادست
دل مستم چو مرغ نيم بسمل
به دام چون تو دلدارى فتادست
از آن دل دست بايد شست دايم
که در دست چو تو يارى فتادست
کجا يابد گل وصل تو عطار
که هر دم در رهش خارى فتادست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید