غزل شماره ۱۳

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
برقع از ماه برانداز امشب
ابرش حسن برون تاز امشب
ديده بر راه نهادم همه روز
تا درآيى تو به اعزاز امشب
من و تو هر دو تماميم بهم
هيچکس را مده آواز امشب
کارم انجام نگيرد که چو دوش
سرکشى مى کنى آغاز امشب
گرچه کار تو همه پرده درى است
پرده زين کار مکن باز امشب
تو چو شمعى و جهان از تو چو روز
من چو پروانه جانباز امشب
همچو پروانه به پاى افتادم
سر ازين بيش ميفراز امشب
عمر من بيش شبى نيست چو شمع
عمر شد، چند کنى ناز امشب
بوده ام بى تو به صد سوز امروز
چکنى کشتن من ساز امشب
مرغ دل در قفس سينه ز شوق
مى کند قصد به پرواز امشب
دانه از مرغ دلم باز مگير
که شد از بانگ تو دمساز امشب
دل عطار نگر شيشه صفت
سنگ بر شيشه مينداز امشب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید