شماره ۸۸٨٤: باده گلگون مرا و طلعت سلمى

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
باده گلگون مرا و طلعت سلمى
شربت کوثر ترا و جنت اعلى
صحبت شيرين طلب نه حشمت خسرو
مهر نگارين گزين نه ملکت کسرى
ديو بود طالب نگين سليمان
طفل بود در هواى صورت مانى
چند کنى دعوتم بتقوى و توبه
خيز که ما کرده ايم توبه ز تقوى
از سرمستى کشيده ايم چو مجنون
رشته جان در طناب خيمه ليلى
زلف کژش بين فتاده بر رخ زيبا
راست چو ثعبان نهاده در کف موسى
عقل تصور نمى کند که توان ديد
صورت خوبش مگر بديده معنى
موسى جان بر فراز طور محبت
ديده ز رويش فروغ نور تجلى
بوى عبيرست يا نسيم بهاران
باغ بهشتست يا منازل سلمى
ياد بود چون تو در محاوره آئى
با لب لعلت حکايت دم عيسى
راه ندارد بکوى وصل تو خواجو
دست گدايان کجا رسد بتمنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید