شماره ۸۰۸۰٣: خسرو گل بين دگر ملک سکندر يافته

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خسرو گل بين دگر ملک سکندر يافته
باز بلبل باغ را طاوس پيکر يافته
طائر ميمون ميناى فلک يعنى ملک
دشت را از روضه فردوس خوشتر يافته
مى پرستان قدح کش نرگس سرمست را
تبشى و منغر بدست از نقره و زر يافته
عالم خاکى نسيم باد عنبر بيز را
همچو انفاس مسيحا روح پرور يافته
خضر خضرا پوش علوى آنکه خوانندش سپهر
از شقايق فرش غبرا را معصفر يافته
غنچه کو را اهل دل ضحاک ثانى مى نهند
چون فريدون افسر جمشيد برسر يافته
آسمانى گشته فرش خاک و طرف گلشنش
مرغ را رامين گل را ويس دلبر يافته
مؤبد زرد گلستان آنکه خيرى نام اوست
از شکوفه آسمانى پر ز اختر يافته
در چمن هر کوچو من سرمست و حيران آمده
جام زرين بر کف سيمين عبهر يافته
وانکه چون خواجو دل و دين داده از مستى بباد
باده جانبخش را با جان برابر يافته
مى کشان صحن بستانرا ز بس برگ و نوا
همچو بزم شاه جم جام مظفر يافته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید