شماره ٧٧٥: صيد شيران مى کند آهوى روبه باز او

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
صيد شيران مى کند آهوى روبه باز او
راه بابل مى زند هاروت افسون ساز او
هر شبى بنگر که بر مهتاب بازى مى کند
هندوان زلف عنبر چنبر شب باز او
از چه روى ابروى زنگارى کمان او کمان
مى کشد پيوسته بر ترکان تيرانداز او
گفتم از زلفش بپوشم ماجراى دل وليک
چون نهان دارم ز دست غمزه غماز او
بيدلانرا احتمال ناز دلبر واجبست
وانکه باشد نازنين تر بيش باشد ناز او
مطرب سازنده گو امشب دمى با ما بساز
ورنه چون دم برکشم در دم بسوزم ساز او
بلبل خوش نغمه تا گل بر نيندازد نقاب
نشنود کس در جهان آوازه آواز او
فارغ البالست هر کس کو نشد عاشق وليک
مرغ بيدل در هوا خوشتر بود پرواز او
حال خواجو از سرشک چشم خونبارش بپرس
کو روان چون آب مى خواند دمادم راز او



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید