شماره ٧٤٤: هندوى آن کاکل ترکانه مى بايد شدن

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هندوى آن کاکل ترکانه مى بايد شدن
يا چو هندو بنده ترکان نمى بايد شدن
ماه بزم افروز و عالم سوز من چون حاضرست
پيش شمع عارضش پروانه مى بايد شدن
تا مگر گنجى بدست آيد ترا عمرى دراز
معتکف در کنج هر ويرانه مى بايد شدن
ملک جانرا منزل جانانه مى بايد شناخت
وانگه از جان طالب جانانه مى بايد شدن
از سر افسانه و افسون همى بايد گذشت
يا به عشقش در جهان افسانه مى بايد شدن
تا شود بتخانه از روى حقيقت کعبه ات
با هواى کعبه در بتخانه مى بايد شدن
هر چه مى بينى برون از دانه و دام تو نيست
فارغ از دام و برى از دانه مى بايد شدن
بابت پيمان شکن پيمانه نوش و غم مخور
زانکه شادى خورده پيمانه مى بايد شدن
گفتم ار شکرانه مى خواهى به جان استاده ام
گفت خواجو از پى شکرانه مى بايد شدن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید