شماره ٧٤٠: سخن عشق نشايد بر هر کس گفتن

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
سخن عشق نشايد بر هر کس گفتن
مهر را گرچه محالست بگل بنهفتن
مشکل آنست که احوال گدا با سلطان
نتوان گفتن و با غير نيايد گفتن
اى خوشا وقت گل و لاله بهنگام صبوح
در کشيدن مل گلگون و چو گل بشکفتن
شرط فراشى در دير مغان دانى چيست
ره رندان خرابات بمژگان رفتن
هيچکس نيست که با چشم تو نتواند گفت
که چنين مست بمحراب نشايد خفتن
کيست کز هندوى زلف تو نجويد دل من
دزد را گر چه ز دانش نبود آشفتن
کار خواجو بهواى لب در پاشش نيست
جز بالماس زبان گوهر معنى سفتن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید