شماره ٧٠٦: ما جرعه چشانيم ولى خضر و شانيم

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ما جرعه چشانيم ولى خضر و شانيم
ما راه نشينيم ولى شاه نشانيم
ما صيد حريم حرم کعبه قدسيم
ما راهبر باديه عالم جانيم
ما بلبل خوش نغمه باغ ملکوتيم
ما سرو خرامنده بستان روانيم
فراش عبادتکده راهب ديريم
سقاى سر کوى خرابات مغانيم
گه ره بمقيمان سماوات نمائيم
گاه از سرمستى ره کاشانه ندانيم
از نام چه پرسيد که بى نام و نشانيم
وز کام چه گوئيد که بى کام و زبانيم
هر شخص که دانيد که اوئيم نه اوئيم
هر چيز که گوئيد که آنيم نه آنيم
آن مرغ که بر کنگره عرش نشيند
مائيم که طاوس گلستان جنانيم
هر چند که تاج سر سلطان سپهريم
خاک کف نعلين گدايان جهانيم
داود صفت کوه بصد نغمه بنالد
هر گه که زبور غم سوداى تو خوانيم
خواجو چو کند شرح غم عشق تو املا
از چشم گهربار قلم خون بچکانيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید