شماره ٦٧٤: اين چه بويست که از باد صبا مى شنوم

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اين چه بويست که از باد صبا مى شنوم
وين چه خاکست کزو بوى وفا مى شنوم
گر نه هدهد ز سبا باز پيام آوردست
اين چه مرغيست کزو حال سبا مى شنوم
از کجا مى رسد اين قاصد فرخنده کزو
مژده آنمه خورشيد لقا مى شنوم
اى عزيزان اگر از مصر نمى آيد باد
بوى پيراهن يوسف ز کجا مى شنوم
مى کنم ناله و فرياد ولى از در و کوه
سخن سخت بهنگام صدا مى شنوم
نسبت شکل هلال و صفت قامت خويش
يک بيک زان خم ابروى دوتا مى شنوم
اين چه رنجست کزو راحت جان مى يابم
وين چه دردست کزو بوى دوا مى شنوم
اى رفيقان من از آن سرو صنوبر قامت
بصفت راست نيايد که چها مى شنوم
باد صبح از من خاکى اگرش گردى نيست
هر نفس زو سخن سرد چرا مى شنوم
سخن آن دو کمانخانه ابروى دو تا
نه باندازه بازوى شما مى شنوم
هر گياهى که ز خون دل خواجو رستست
دمبدم زو نفس مهر گيا مى شنوم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید