شماره ٦٥٢: چو برکشى علم قربت از حريم حرم

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چو برکشى علم قربت از حريم حرم
ز ما بباديه ياد آر از طريق کرم
ندانم اين نفس روح بخش روحانى
شميم باغ بهشتست يا نسيم ارم
رقوم دفتر ديوانگى نکو خواند
کسى که بر دلش از بيخودى زدند رقم
مسخرت نشود تختگاه ملک وجود
مگر گهى که زنى خيمه بر جهان عدم
مرا که گنج غمت هست در خرابه دل
چرا ببى در مى سرزنش کنى چو درم
بدور باش فراقم ز خويش دور مدار
اگر چنانکه کنى قتل من بتيغ ستم
کنون که کشتى عمرم فتاده در غرقاب
کجا بساحل شادى رسم ز ورطه غم
چو صيد عشق شدم از حراميم غم نيست
که هيچکس نکند قصد آهوان حرم
چه خيزد ار بنشانى چو خاک شد خواجو
غبار خاطر او را بآب چشم قلم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید