شماره ٦٤٦: نکنم حديث شکر چو لبت گزيدم

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نکنم حديث شکر چو لبت گزيدم
چه کنم نبات مصرى چو شکر مزيدم
بتو کى توان رسيدن چو ز خويش رفتم
ز تو چون توان بريدن چو ز خود بريدم
چه فروشى آب رويم که بملک عالم
نفروشم آرزويت که بجان خريدم
ندهم کنون ز دستت که ز دست رفتم
نروم ز پيش تيغت که بجان رسيدم
چه نکردم از وفا تا بتو ميل کردم
چه نديدم از جفا تا ز تو هجر ديدم
که برد خبر به يارم که ز اشتياقش
ز خبر برفتم از وى چو خبر شنيدم
نکشيده زلف عنبر شکنش چو خواجو
نتوان بشرح گفتن که چها کشيدم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید