شماره ٤٣٧: گر مرا بخت درين واقعه ياور نشود

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر مرا بخت درين واقعه ياور نشود
چکنم صبر کنم گر چه ميسر نشود
صورت حال من از زلف دلاويز بپرس
گر ترا از من دلسوخته باور نشود
شور عشق تو برم تا بقيامت در خاک
زانکه گر سر بشود شور تو از سر نشود
هر درونى که درو آتش عشقى نبود
روشنست اين همه کس را که منور نشود
مگرم نامزد زندگى از سر برود
که چو شمعم همه شب دود بسر برنشود
دوستان عيب کنندم که برآرم دم عشق
عود اگر دم نزند خانه معطر نشود
خواجو از درد جدائى نبرد جان شب هجر
اگرش نقش تو در ديده مصور نشود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید