شماره ٣٨٢: ترکم از غمزه چو ناوک بکمان در فکند

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ترکم از غمزه چو ناوک بکمان در فکند
اى بسا فتنه که هر دم بجهان در فکند
کمر ار نکته ئى از وصف ميانش گويم
خويشتن را بفضولى بميان در فکند
گر در آن صورت زيبا نگرد صورتگر
قلم از حيرت رويش ز بنان در فکند
تا چرا نرگس مست تو بقصد دل من
هردم از غمزه خدنگى بکمان در فکند
بشکرخنده در آور نه يقين مى دانم
که دهان تو يقين را بگمان در فکند
باغبانرا چه تفاوت کند ار وقت سحر
بچمن بلبل شوريده فغان در فکند
قلم ار شرح دهد قصه اندوه فراق
ظاهر آنست که آتش بزبان درفکند
نرگس مست تو از کنج صوامع هر دم
زاهدى را بخرابات مغان در فکند
خواجو از شوق لب لعل تو هنگام صبوح
بقدح اشک چو ياقوت روان در فکند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید