شماره ٣٧٩: در آن مجلس که جام عشق نوشند

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در آن مجلس که جام عشق نوشند
کجا پند خردمندان نيوشند
خداوندان دانش نيک دانند
که مدهوشان خداوندان هوشند
خوشا وقتى که مستان جام نوشين
بياد چشمه نوش تو نوشند
مکن قصد من مسکين که خوبان
چنين در خون مسکينان نکوشند
برون از زلف و رخسارت نديدم
که برمه سنبل مه پوش پوشند
هنوزت جادوان در عين سحرند
هنوزت هندوان عنبر فروشند
مگر خواجو که مرغان ضميرم
ز مستى همچو بلبل در خروشند
نگر کازادگان گرده زبانند
چو سوسن جمله گوياى خموشند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید