شماره ٢٩٩: چون طوطى خط تو پر بر شکر اندازد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون طوطى خط تو پر بر شکر اندازد
مرغ دل من آتش در بال و پر اندازد
صوفى ز مى لعلت گر نوش کند جامى
تسبيح برافشاند سجاده براندازد
چون تير زند چشمت سياره هدف گردد
چون تيغ کشد مهرت گردون سپر اندازد
چون غمزه خونخوارت برقلب کمين سازد
بس کشته که هر لحظه بر يکدگر اندازد
آنکس که دلى دارد جان در رهت افشاند
وانرا که سرى باشد در پات سر اندازد
در مهر تو چون لاله رخساره بخون شويم
از بسکه دلم هر دم خون در جگر اندازد
عقل از سر نادانى با عشق نياميزد
با شير ژيان آهو کى پنجه در اندازد
آن لحظه که باز آيد پيش نظرش ميرم
کاخر چو مرا بيند برمن نظر اندازد
فرهاد صفت خواجو دور از لب شيرينت
فرياد و فغان هر دم در کوه و در اندازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید