شماره ١٤٤: رخ دل فروز تو ماهى خوشست

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
رخ دل فروز تو ماهى خوشست
خط عنبرينت سياهى خوشست
شب گيسويت هست سالى دراز
ولى روز روى تو ماهى خوشست
از آن چين زلف تو شد جاى دل
که هندوستان جايگاهى خوشست
اگر نيست ضعفى در آن چشم مست
چرا گاه بيمار و گاهى خوشست
از آن مه بروى تو آرد پناه
که روى تو پشت و پناهى خوشست
صبوحى گناهست در پاى سرو
ولى راستى را گناهى خوشست
اگر چه ره عقل و دين مى زنى
بزن مطرب اين ره که راهى خوشست
گرت اسب بر سر دواند رواست
بنه پيش او رخ که شاهى خوشست
بچشم کرم سوى خواجو نگر
که در چشم مستت نگاهى خوشست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید