شماره ١٠٨: گر حرص زيردست و طمع زير پاى تست
گر حرص زيردست و طمع زير پاى تست
سلطان وقت خويشى و سلطان گداى تست
اى صاحب اجل که روى در قفاى دل
رخش امل مران که اجل در قفاى تست
گر نفس راه مى زندت کاين طريق نيست
از ره مرو که پير خرد رهنماى تست
زين تابخانه رخت برون بر که کاينات
يک غرفه بر در حرم کبرياى تست
جاى وقوف نيست درين دامگاه ديو
بگذر که اين مزابل سفلى نه جاى تست
از ره مرو بنغمه سرائيدن غراب
چون مرغ روح بلبل بستانسراى تست
بر فرش خاک تکيه زدن شرط عقل نيست
چون تختگاه عالم جان متکاى تست
اى يار آشنا که دم از خويش مى زنى
بيگانه شو ز خويش چو يار آشناى تست
خواجو اگر بقا طلبى از فنا مترس
چون بنگرى فناى تو عين بقاى تست
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده