شماره ٩٢: گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گرت چو مورچه گرد شکر برآمده است
تو خوش برآى که با جان برابر آمده است
بنوش لعل روان چون زمرد سبزت
نگين خاتم ياقوت احمر آمده است
بگرد چشمه نوش تو سبزه گر بدميد
ترش مشو که نبات از شکر برآمده است
ز خط سبز تو نسخم خوش آمدى و کنون
خط غبار تو خود زان نکوتر آمده است
تو خوش درآ و مشو در خط از من مسکين
که خط بگرد عذار تو خوش درآمده است
شه حبش که ز سرحد شام بيرون راند
کنون بتاختن ملک خاور آمده است
ز سهم ناوک ترکان غمزه ات گوئى
که هندوئيست که نزد زره گر آمده است
کند بسنبل گردنکشت زمانه خطاب
که خادمى تو در شان عنبرآمده است
ميان مشک و خطت فرق نيست يک سر موى
وليک موى تو از مشک برسرآمده است
گمان مبر که برفت آب لعلت از خط سبز
که لعل را خط پيروزه زيور آمده است
بيا بديده خواجو نگر که خط سياه
بگرد روى چو ماهت چه در خور آمده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید