شماره ٣١: خرقه رهن خانه خمار دارد پير ما

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خرقه رهن خانه خمار دارد پير ما
اى همه رندان مريد پير ساغر گير ما
گر شديم از باده بدنام جهان تدبير چيست
همچنين رفتست در عهد ازل تقدير ما
سرو را باشد سماع از ناله دلسوز مرغ
مرغ را باشد صداع از ناله شبگير ما
داورى پيش که شايد برد اگر بى موجبى
خون درويشان بى طاقت بريزد مير ما
هم مگر لطف تو گردد عذر خواه بندگان
ورنه معلومست کز حد ميرود تقصير ما
صيد آن آهوى روبه باز صياد توئيم
ما شکار افتاده و شير فلک نخجير ما
تا دل ديوانه در زنجير زلفت بسته ايم
اى بسا عاقل که شد ديوانه زنجير ما
از خدنگ آه عالم سوز ما غافل مشو
کز کمان نرم زخمش سخت باشد تير ما
ره مده در خانقه خواجو کسى را کاين نفس
با جوانان عشرتى دارد بخلوت پير ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید