شماره ٢٠: ميرود آب رخ از باده گلرنگ مرا

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ميرود آب رخ از باده گلرنگ مرا
ميزند راه خرد زمزمه چنگ مرا
دلق از رق به مى لعل گرو خواهم کرد
که مى لعل برون آورد از رنگ مرا
من که بر سنگ زدم شيشه تقوى و ورع
محتسب بهر چه بر شيشه زند سنگ مرا
مستم از کوى خرابات ببازار بريد
تا همه خلق ببينند بدين رنگ مرا
نام و ننگ ار برود در طلبش باکى نيست
من که بدنام جهانم چه غم از ننگ مرا
اى رخت آينه جان مى چون زنگ بيار
تا ز آئينه خاطر ببرد زنگ مرا
مطرب آهنگ چنين تيز چه گيرى که کند
جان شيرين بلب لعل تو آهنگ مرا
نشد از گوش دلم زمزمه نغمه چنگ
تا عنان دل شيدا بشد از چنگ مرا
چون تو در خاطر خواجو بزدى کوس نزول
دو جهان خيمه برون زد ز دل تنگ مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید