شماره ١٢٥

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
زمن نبود فغانى که دوش ميکردم
نصيحت غم روى تو گوش ميکردم
فغان نه شيوه اهل دلست اى بلبل
وگرنه من زتو افزون خروش ميکردم
گرم بمجمع افسردگان قدم ميرفت
بناله همه را شعله نوش ميکردم
زصد وصال نيايد شب آنچه من بخيال
زشيوه هاى تو با عقل و هوش ميکردم
چنان حلاوت لعل تو مى ستودم دوش
که نيش را متأثر زنوش ميکردم
اگر بر ازفشانى لبم اجازت داشت
چها بعابد طاعت فروش ميکردم
نهم باينهمه تردامنى همان عرفى
که عيب زاهد پشمينه پوش ميکردم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید