سپاه من

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
منم که شعر و تغزل پناهگاه منست
چنانکه قول و غزل نيز در پناه منست
صفاى گلشن دلها به ابر و باران نيست
که اين وظيفه محول به اشک و آه منست
هر آن گياه که بر خاک ما دميده به بوى
اگر که بوى وفا مى دهد گياه منست
کنون که رو به غروب آفتاب مهر و وفاست
هر آنکه شمع دلى برفروخت ماه منست
من از تو هيچ نخواهم جز آنچه بپسندى
که دلپسند تو اى دوست دلبخواه منست
چه جاى ناله گر آغوشم از سه تار تهى است
که نغمه قلمم شور و چارگاه منست
شکستن صف من کار بى صفايان نيست
که شهريارم و صاحبدلان سپاه منست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید