شماره ٢٥٧: تازپيدائى بگوشم خواند افسون احتياج

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
تازپيدائى بگوشم خواند افسون احتياج
روز اول چون دلم خواباند در خون احتياج
نغمه قانون اين محفل صلاى جود کيست
عالمى را از عدم آورد بيرون احتياج
حسن و عشقى نيست جز اقبال و ادبار ظهور
ليلى اين بزم استغناست مجنون احتياج
تا نشد خاکستر از آتش سياهى گم نشد
تيره بختيها مرا هم کرد صابون احتياج
صيد نيرنگ تو هم را چه هستى کو عدم
پيش ازين خونم غنا ميخورد اکنون احتياج
در خور جا هست ابرام فضوليهاى طبع
سيم و زر چون بيش شد ميگردد افزون احتياج
بالئيمان گر چنين حرص گدا طبعت خوش است
بايدت زير زمين بردن بقارون احتياج
گر لب از اظهار بندى اشک مژگان ميدرد
تا کجا بايد نهفت اين ناله مضمون احتياج
صبح اين ويرانه با آن بى تعلق زيستن
ميبرد از يک نفس هستى بگردون احتياج
عرض مطلب نرمى گفتار انشا مى کند
حرف ناموزون ما را کرد موزون احتياج
همچو اهل قبر (بيدل) بى نفس باشى خوش است
تا نبندد رشته ات بر ساز گردون احتياج



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید