شماره ٢٤٧: يارب امشب آن جنون آشوب جان و دل کجاست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
يارب امشب آن جنون آشوب جان و دل کجاست
آن خرام ناز کو آن عمر مستعجل کجاست
زورقى دارم بغارت رفته طوفان يأس
جز کنار الفت آغوشش دگر ساحل کجاست
تابکى تهمت نصيب داغ حرمان زيستن
آن شرر خوئى که ميزد آتشم در دل کجاست
جنس آثار قدم آنگه ببازار حدوث
پرتو شمعيکه من دارم درين محفل کجاست
از طپيدنهاى دل عمريست مى آيد بگوش
کاى حريفان آشيان راحت بسمل کجاست
غير جو افتاده ئى اى غافل از خود شرم دار
جز فضوليهاى تو در ملک حق باطل کجاست
آبياريهاى حرص اوهام خرمن ميکند
هر کجا کشتى نباشد جلوه گر حاصل کجاست
چون نفس عمريست در لغزش قدم افشرده ايم
دل اگر دامن نگيرد در ره ما گل کجاست
بى نقابى برنميدارد ادبگاه وفا
شرم ليلى گر نپوشد چشم ما محمل کجاست
احتياج ما تماشاخانه اکرام اوست
رمز استغنا تبسم ميکند سايل کجاست
معنى ايجاديم از نيرنگ مشتاقان مپرس
خون ما رنگ حنا دارد کف قاتل کجاست
شب بذوق جستجوى خود در دل ميزدم
عشق گفت اينجا همين مائيم و بس (بيدل) کجاست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید