شماره ٢٣٩: همه کس کشيده محمل بجناب کبريايت

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
همه کس کشيده محمل بجناب کبريايت
من و خجلت سجودى که نکرده ام برايت
نه بخاک در بسودم نه بسنگش آزمودم
بکجا برم سرى را که نکرده ام فدايت
نشود خمار شبنم مى جام انفعالم
چو سحر چه مغز چيند سر خالى از هوايت
طرب بهار امکان بچه حسرتم فريبد
ببر خيال دارم گل رنگى از قبايت
هوس دماغ شاهى چه خيال دارد اينجا
بفلک فرو نيايد سر کاسه گدايت
به بهار نکته سازم زبهشت بى نيازم
چمن آفرين نازم بتصور لقايت
نتوان کشيد دامن زغبار مستمندان
بخرام و نازها کن سرما و نقش پايت
نفس از تو صبح خرمن نگه از تو گل بدامن
توئى آنکه در بر من تهى از من است جايت
زوصال بى حضورم به پيام ناصبورم
چقدر زخويش دورم که بمن سد صدايت
نفس هوس خيالان بهزار نغمه صرف است
سر دردسر ندارم من (بيدل) و دعايت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید