شماره ٢٠٧: نياز نامه ما عرض سجده عنوانيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
نياز نامه ما عرض سجده عنوانيست
زخامه آنچه برون ريخت نقش پيشانيست
درين جريده بتسخير وحشيان خيال
صرير خامه نفس سوزى پريخوانيست
سروش انجمن عشق اين ندا دارد
که هر چه ميشنوى نغمه تو ميدانيست
چه جلوه ها که ازين انجمن نميگذرد
تو فال آينه زن گر دماغ حيرانيست
مجاز پرده ناموسى حقيقت تست
بهوش باش که زير لباس عريانيست
دميده ايم چو صبح از طبيعت وحشت
غبار ما همه آثار دامن افشانيست
عدم توهم هستى است هر چه باداباد
رسيده ايم بآبادى ئى که ويرانيست
به پيچ و تاب نفس دل مبند فارغ باش
که اين غبار طپش کاکل پريشانيست
غرور شيوه اهل ادب نمى باشد
سريکه موج گهر ميکشد گريبانيست
قماش فهم نداريم ورنه خوبان را
اتوى پيرهن ناز چين پيشانيست
بجز رومد تلاطم سبب مخواه و مپرس
محيط سودن کفهاى ناپشيمانيست
غبار مهلت هستى کسى چه بشگافد
زخاک ميشنويم اينکه باد زندانيست
مکن تهيه آرايش دگر (بيدل)
چراغ محفل تسليم چشم قربانيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید