شماره ١٦٥: گلدسته نزاکت حسنت که بسته است

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
گلدسته نزاکت حسنت که بسته است
کز بار جلوه رنگ بهارت شکسته است
از ضعف انتظار تو در ديده ترم
سررشته نگاه چو مژگان گسسته است
هرگز نچيده ايم جز آشفتگى گلى
سنبل بباغ طالع ما دسته دسته است
بى جلوه تو اى چمن آراى انتظار
جوهر بچشم آينه مژگان شکسته است
از قطره تا محيط تسلى سراغ نيست
آسودگى زکشور ما بار بسته است
از سنگ برنيامده زندانى هواست
يارب شرار من بچه اميد جسته است
رنگم چه آرزو شکند کز شکست دل
در گوش اين شکسته صدائى نشسته است
بر ناخن هلال فلک پرحنا مبند
رنگينيش بخون جگرهاى خسته است
بگذر زدام وهم که گلدسته مراد
با رشتهاى طول امل کس نه بسته است
عيش از جهان مخواه که چون ناله سپند
اين مرغ در کمين رميدن نشسته است
(بيدل) خموش باش که تا لب گشوده ئى
فرصت بکسوت نفس از دام جسته است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید