شماره ٧٤: سرو بهار جلوه قد دلستان کيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
سرو بهار جلوه قد دلستان کيست
پيغام فتنه برق نگاه نهان کيست
نگذشته است اگر زدلم لشکر غمت
داغ جگر نشان پى کاروان کيست
انديشه ها بحسرت تحقيق آب شد
يارب سخن نزاکت موى ميان کيست
از تيشه برد سعى نفس گوى جانکنى
اين بيستون اثر دل نامهربان کيست
عمرى بپيچ و تاب سيه روزيم گذشت
بختم غبار طره عنبرفشان کيست
سرگرم خوش خرامى ناز است ناوکت
اين مغز فتنه کوچه رو استخوان کيست
فرياد ما بچشم سياهت نمى رسد
باب دکان سرمه فروشان فغان کيست
بگذار تا بعجز بناليم و خون شويم
جرأت فروش عرض محبت زبان کيست
در هر کجا زمشت خس ما نشان دهند
آتش زن و بسوز مپرس آشيان کيست
صندل فروش ناصيه عزتم چو صبح
گرد بباد رفته ام از آستان کيست
(بيدل) اگر نه طبع تو مشاطگى کند
آئينه دار شاهد معنى بيان کيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید