شماره ٥٦: به حريم خلوت خود شبى چه شود نهفته بخوانيم

غزلستان :: هاتف اصفهانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
به حريم خلوت خود شبى چه شود نهفته بخوانيم
به کنار من بنشينى و به کنار خود بنشانيم
من اگر چه پيرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران
که گذشته در غمت اى جوان همه روزگار جوانيم
منم اى بريد و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر
به مراد خود برسى اگر به مراد خود برسانيم
چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان
برد از شکايت خود زبان به تفقدات زبانيم
به هزار خنجرم ار عيان زند از دلم رود آن زمان
که نوزاد آن مه مهربان به يکى نگاه نهانيم
ز سموم سرکش اين چمن همه سوخت چون بر و برگ من
چه طمع به ابر بهارى و چه زيان ز باد خزانيم
شده ام چو هاتف بينوا به بلاى هجر تو مبتلا
نرسد بلا به تو دلرباگر ازين بلا برهانيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید