در قسمت کتاب

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: جام جم

افزودن به مورد علاقه ها
دوش کردم به خرمى عزمى
که بدين جام نو کنم بزمى
دل چو در خانه مست شد زين مى
رخ به صحرا نهاد و من در پى
بنشستيم چون به دشت آمد
جام پر کرد و مى به گشت آمد
باده اى بود سخت مرد انداز
شد حسابى ضرورت از آغاز
با که و کي؟چگونه؟ چند خورد؟
تا شود مست و ره به خانه برد
چو ز من دور گشت مستورى
برگرفتم علم به دستورى
قسمتى راست کردمش به سه دور
تا بنوشنده بر نباشد جور
دور اول نشاط بخشد و نور
کند از ديده خواب غفلت دور
اندر آيد سرت به گفت و بگوى
عالمى ديگرت نمايد روى
دومين دور شير گير کند
در فنون هنر بصير کند
راه يابى به آزمايش ها
پرده بر خيزد از نمايشها
در سوم دور چون کنى نوشش
بنماند نهاد را پوشش
روح را قوت شباب دهد
سر آز و امل به خواب دهد
اين سه دور ار به سر توانى برد
راه ازينجا بدر توانى برد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید