شماره ٥٩٤: ز دوزخ است چه پروا نيازمند ترا؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ز دوزخ است چه پروا نيازمند ترا؟
که ساخت شعله سويداى دل سپند ترا
مگر ز خاک شهيدان عشق مى آيي؟
که دست و پاى نگارين بود سمند ترا
سپهر سبزه خوابيده اى است در قدمش
به عمر خضر چه نسبت قد بلند ترا؟
تبسم تو دل از کار مى برد چون صبح
چه حاجت است مکرر کنند قند ترا؟
به بى قرار تو دوزخ چه مى تواند کرد؟
که آتش است بهار طرب سپند ترا
چو آمدى به شکار من آنقدر بنشين
که طوق گردن ايمان کنم کمند ترا
شکار لاغر ما نيست قابل تسخير
وگرنه رتبه آزادگى است بند ترا
اگر چه تنگ شکر شد جهان ز گفتارش
نديده است کسى لعل نوشخند ترا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید