شماره ٥٨٤: فکنده ايم به امروز کار فردا را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
فکنده ايم به امروز کار فردا را
ازين حيات چه آسودگى بود ما را؟
نگاه دار سر رشته تا نگه دارند
که مى زنند به سوزن لب مسيحا را
به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نيست
نبسته است کسى شاهراه دلها را
اگر ز ابروى همت اشارتى باشد
تهى کنيم به جام حباب دريا را
خدا سزا دهد اين اشک گرم را صائب
که شست از نظرم سرمه تماشا را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید