شماره ٣١٤: کدامين برق جولان گوشه ابرو نمود اينجا؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
کدامين برق جولان گوشه ابرو نمود اينجا؟
که آتش زير پا دارند دلها همچو عود اينجا
مکش سر از خط فرمان که گردون بلند اختر
ندارد فرصت خاريدن سر از سجود اينجا
به دلتنگى شدم خرسند ازين گلزار، تا ديدم
چه خونها خورد گل تا عقده اى از دل گشود اينجا
درين درياى گوهر خيز نوميدى نمى باشد
غنى شد چون صدف هر کس دهان خود گشود اينجا
شکست از ساده لوحى شهپر پرواز روحم را
به من از دوستان هر کس که روى دل نمود اينجا
گر از مجمر گذارى بند آهن بر سراپايش
محال است اين که يک دم بيش ماند بوى عود اينجا
نپاشيده است اى صياد تا از هم سراپايت
کمندى مى توانى ساختن زين تار و پود اينجا
ازان پيوسته چون پرگار مى گردم به گرد دل
که وقتى جلوه گاه آن پرى رخسار بود اينجا
درين عالم سبکدستى ربايد گوى از ميدان
که خود را از ميان مردم عالم ربود اينجا
سرت تا هست، تخم سجده اى در خاک کن صائب
که دارد سرفرازى ها در آن عالم، سجود اينجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید